سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخنی دیگر (جمعه 86/12/10 ساعت 10:56 عصر)
یکى از مباحث اساسى جامعه‏شناسى بحث علل پیشرفت وانحطاط جامعه است به این معنا که چگونه یک جامعه ترقى مى‏کند و چگونه و چرا جامعه‏اى سقوط مى‏کند، ناگفته نماند مفهوم پیشرفت و انحطاط روشن است و نیاز به بیان ندارد آن چه که مهم است، آن است که تفسیرى صحیح از پیشرفت و انحطاط ارائه گردد.

علل و عوامل پیشرفت و انحطاط تبیین شود و روشن شود که اگر جامعه‏اى پیشرفت کرد چگونه مى‏توان آن پیشرفت را حفظ کرد و از سقوط و انحطاط آن جلوگیرى کرد و آن را از سقوط نجات داد.

مسئله پیشرفت و انحطاط از مسائل علوم انسانى است و وقتى مى‏توان سخن صحیح را در این رابطه بیان کرد که هم انسان شناخته شود و هم جامعه شناخته گردد و چون انسان به جهان وابسته است در صورتى مى‏توان انسان را شناخت که جهان به خوبى شناخته گردد. وقتى انسان و جهان درست شناخته نشود انحطاط و پیشرفت جامعه نیز روشن نخواهد شد و به عبارت دیگر: تغییر پیشرفت و انحطاط جامعه به نوع جهان‏بینى بستگى دارد و چون جهان مختلف است تفسیرها از انحطاط و پیشرفت گوناگون است:

متن کامل در ادامه مطلب

 





مفهوم توسعه (جمعه 86/12/10 ساعت 10:56 عصر)
       بـرای ((تـوسـعـه ))، هم به جهت مفهوم آن ، و هم به جهت اهداف و ابعادِ گسترده اش ‍ تـعریفهای متنوعی ارائه شده و هر کس کوشیده از زاویه یا زوایای خاصی به تعریف و تبیین آن بپردازد.
بـرخـی از مـفـاهـیـم کلیدی توسعه ـ یا معادلهای توسعه ـ که در تعاریف از آن استفاده اسـاسـی و غـیـر آن .
امـا تـعـاریـف اصطلاحی ((توسعه )) که گفتیم بسیار است ، چند نمونه از آن ارائه می شود و آن عبارت است از:
((تـوسعه ، تغییر هدف دار برای حصول به هدفی خاص است . جامعه به مثابه فرد، مراحل گوناگونی از رشد و تکامل را طی می کند تا به حد مشخصی از بلوغ فیزیکی و فکری برسد.))
((تـوسـعـه ، عبارت است از یک تحول تاریخی در جمیع جنبه های سیاسی ، اقتصادی ، فـرهـنـگـی و اجـتـمـاعـی جـامـعـه .))
((توسعه جریانی چند بعدی است که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی ، طرز تـلقـّی ، بـاورهـای عـامـه مـردم و نـهـادهـای مـلّی و نـیـز تـسـریـع رشـد اقـتـصادی ، کاهش نـابـرابـریـهـا و ریشه کن کردن فقر مطلق است . به عبارت دیگر، توسعه ، به معنای ارتـقـای مـسـتـمـر کل جامعه و نظم اجتماعی به سوی زندگی بهتر و یا انسانی تر است .))
((تـوسـعه ، عبارت است از حرکت یک سیستم یک دست اجتماعی به سمت جلو و به عبارت دیـگـر، نـه تـنها روش تولید، توزیع محصولات و حجم تولید مورد نظر است ، بلکه تـغـیـیـرات در سـطـح زنـدگـی ، نـهـادهـای جـامـعـه ... و سـیـاسـتـهـا نـیـز مورد توجه می باشد.))
((تـوسـعـه ، یـک رونـد خـلاّ ق و نـوآور در جـهـت ایـجـاد تـغییرات زیربنایی در سیستم اجـتـمـاعـی اسـت .)) 
((تـوسـعـه ، فـرایـنـدی اسـت کـه تولید با استفاده از ابزارهای پیش رفته جدید، از وضعیت سنّتی به روش نوین ، متحول گردیده ، انسان ها تخصص و مهارت لازم و فرهنگ مـنـاسـب با توسعه را کسب کرده و روند انباشت و به کارگیری سرمایه در جامعه ، همراه بـا ((تـوسـعـه اقـتـصـادی بـر مـبـنـای تـولیـد بـیـش تـر و پـدیـد آمـدن تـحـول در چـگـونـگـی تولید و بر برخی دیگر نیز از طریق بیان شاخصها و ملاکهای تـوسـعـه ، خـواسـتـه انـد تـعریفی از آن ارائه کنند. برخی از مهم ترین این شاخصها و ملاکها، عبارت است از: درآمد سرانه و درآمد ملی بالا، توزیع نسبتاً عادلانه ثروت ، بخش مهم و فعّال صنعتی ، رفاه اجتماعی و ارائه خدمات ، مصرف زیاد (مصرف فولاد، انرژی ، کالاهای ضروری ، رادیو و تلویزیون ، مطبوعات ، ماشین و...)، آموزش مناسب و پیشرفته ، اشـتـغـال ، تـعـادل بـیـن جـمـعـیـت و اقـتـصـاد، حـمـل و نقل مناسب ، امنیت فردی و اجتماعی ، آزادی سیاسی ، بهداشت ، تغذیه کافی ، برنامه های حـمـایـتـی ، تولید انبوه (در زمینه های گوناگون )، صادرات متنوع و فراوان ، امید به زنـدگـی بـالا، اشـتـغـال زیـاد در بـخـش صـنـایـع ، بـازار فـعـّال ، تقسیم کار، همبستگی ملی ،  فـرهـنـگ اقتصادی و کار و روحیه مشارکت در مردم
از تعاریف مزبور درباره توسعه چند چیز روشن شد:
نـخـسـت ایـن کـه تـوسـعـه دارای عـوامـلی اسـت کـه مـهـم تـریـن ایـن عـوامـل عـبـارت اسـت از: رشـد عـلمـی ، فـرهـنـگـی و سـیـاسـی از راه ریـشـه کـنـی جهل و بیسوادی ، فقرزدایی و تولید ثروت ، پیشرفت صنعتی و ابزار تولید، زدودن نـابـرابـریها و برقراری عدالت اجتماعی ، توزیع عادلانه ، کار و کوشش مولّد و مفید، همکاری و تعاون و مشارکت عمومی و مانند آن .
دوم ایـن کـه تـوسـعـه دارای ابعاد گوناگونی است که می توان آنها را در چهار دسته کـلی تـقـسـیـم بـنـدی کـرد: تـوسـعـه اقـتصادی ، توسعه سیاسی ، توسعه فرهنگی و توسعه اجتماعی .
سـوم ایـن که در غرب ، توسعه اقتصادی ، محور و شاخص توسعه یافتگی به حساب مـی آیـد؛ چـرا کـه از نـظر اقتصاددانان غربی ، تاءمین رفاه زندگی و برآوردن نیازهای مادی بشر هدف اساسی توسعه است .
اما تعریف اسلام از توسعه چیست ؟ آیا توسعه مورد نظر اسلام نیز همان چیزی است که در این تعاریف آمده است ؟
پـاسـخ ایـن اسـت کـه جـهان بینیِ خدامحور اسلام ، انسان را موجودی دو بعدی دانسته و برای هر دو بعد جسمی و روحی او برنامه دارد و زندگی را نیز فراگیر دانسته و محدود بـه روحـی انـسان و هدایت و رستگاری همه جانبه او دانسته است . با این مقدمات به نظر مـی رسـد تـعـاریـف مـذکور تاءمین کننده هدف توسعه در اسلام نباشد؛ توسعه ای که در ((حیات طیّبه )) تبلور می یابد.
از ایـن رو، بـه نـظـر مـی رسـد کـه تـعـریف زیر از جامعیت لازم برخوردار بوده و مورد تاءیید اسلام باشد:
((توسعه ، فرایندی است که زمینه شکوفایی استعدادهای گوناگون انسان را فراهم مـی سازد و در این فرایند، با استفاده بهینه از منابع مختلف ، بستر مناسبی برای رشد تـولیـدات مـلی (اعـم از تـولیـد ثـروت و غـیـر آن )، هـمـاهـنـگ بـا تـاءمـیـن خـواسـته های اصـیـل انـسـان فـراهـم مـی آیـد و در نـتـیـجه ، افراد جامعه ، در این فرایند، مسیر تکاملی شـایـسـتـه خـود را مـی پـیـمـایـنـد.))
بـا تـوجـه بـه تـعـریـف عام توسعه ، ((توسعه اقتصادی نیز به وضعیتی اطلاق می شـود کـه در آن انـسـان بـه گـونه ای تربیت شود که با تسلط بر تکنولوژی مدرن و اسـتـفـاده بهینه از منابع ، توان برنامه ریزی جامع ، جهت تاءمین رفاه جامعه را داشته و زمینه مناسب برای نیل به کمالات انسانی برای همگان فراهم باشد.))
در ایـن دو تـعـریف ، ویژگیهای توسعه مورد نظر اسلام ، مد نظر قرار گرفته است ؛ زیرا:
1 ـ تـوسـعـه ، فـراهـم کـننده زمینه شکوفایی استعدادهای همه افراد جامعه می باشد و روشـن است که چنین زمینه ای بدون برقراری عدالت اجتماعی و ایجاد فرصتهای برابر به وجود نمی آید؛
2 ـ در ایـن فـرایند، تاءمین خواسته های مادی و معنوی (جسمی و روحی ) انسان و رشد و تعالی فرد و جامعه در کنار هم و تواءمان مطرح است ؛
3 ـ تـوسـعـه ، فـرایـنـدی جـهـت دار اسـت وهـدف نـهـایـی از آن ،رسـانـدن انـسـان بـه کـمـال نـهـایـی شـایـسـتـه مـقـام اوسـت . در جـهـان بـیـنـی و فـرهـنـگ اسـلامـی ، کـمـال نـهـایـی انـسـان ، ((قـرب الی الله )) اسـت کـه با شکوفا شدن کلیه استعدادهای درونی انسان ، تحقق می یابد.

منبع:پژوهشکده تحقیقات اسلامی





پیش گفتار (جمعه 86/12/10 ساعت 10:56 عصر)
   وقـوع انـقـلاب  شـکـوهـمـنـد اسـلامـی و تـشکیل نظام دینی ((جمهوری اسلامی ایران ))، بار دیگر بارقه امید و خودباوری برای احـیـای تـمدن دیرینه اسلامی را در دلها روشن کرد؛ و نظام اسلامی گامهای زیادی را در راه تـوسعه و پیشرفت مادی و معنوی برداشته و در پرتو لطف و عنایت غیبی و با تکیه بـر اعـتـمـاد بـه نـفـس و خـودبـاوری و تلاش ‍ شبانه روزی همچنان به راه پر افتخار و بالنده خود ادامه می دهد.
گرچه به موازات این حرکت انقلابی اسلامی یک حرکت سیاسی فرهنگیِ ارتجاعی نیز بـا حـمایت بیگانگان در داخل کشور شکل گرفته تا از یک سو، انقلاب و نظام اسلامی را از رسـیـدن بـه اهـداف خـود بـازدارد و اسـلام را عـامـل ایـسـتـایـی ، عـقـب ماندگی و ناکارآمدی دولت و ملّت جلوه دهد، و از سوی دیگر نظام لیـبـرال دمـوکراسی غرب و جاذبه های پیشرفت تمدن مادی آن را تبلیغ کرده و تنها راه تـوسـعـه و پـیـشـرفـت را نـیز در پیروی بی چون و چرا از آن نظام و اجرای مو به موی خواسته ها، و تقلید الگوها و ملاکهای ارائه شده از سوی دولت مردان غربی اعلام کند.
غـافـل از ایـن کـه اولاً هـیـچ ملتی بدون خودباوری و خوداتکایی و کار و تلاش شبانه روزی بـه جـایی نرسیده و نخواهد رسید  و ثانیاً توسعه و پیشرفت دنیای غـرب و تمدن ماشینی آن ، یک بعدی است ، یعنی مادی صِرف است و از بعد روحی و معنوی او به کلی فاصله گرفته و دور مانده است .
تـوضـیـح آن کـه در ((تـمـدن مـدرن غـرب ))، مـفـاهیم و آموزه های دینی الهی و ارزشهای اصـیـل اخـلاقـی انـسـانـی ، جـایـی نـدارد و لذا اصـلاح و تـحول روحی معنوی انسانها شناخته نیست ؛ چرا که تنها بر محور طبیعت و مظاهر طبیعی و بـعـد مـادی انـسـان شکل گرفته است و لذا هدفی جز دستیابی به اوج لذّت و کامروایی جسمی و از طریق بهره وری بهینه از مواهب طبیعی این جهان نمی تواند داشته باشد.
تکیه گاههای مبانی و مبادی فکری و فرهنگی تمدن غرب عبارت اند از: ((اومانیسم )) و قـدسـیـات روحـی )، ((راسـیـونـالیـسـم )) (عـقـل بـاوری افـراطـی ، آنـهـم عـقـل جـزئی نـگـر، سـودمـحور و خودبین انسانِ بریده از خدا و معنویت ) و اعلام استغناء از وحی در همه عرصه ها و به ویژه در حوزه سیاست و معیشت انسان .
روشن است چنین توسعه و تمدنی با آن مبانی فکری و فرهنگی نه با فرهنگ بومی و اسـلامـی ما سازگار است و نه سزاوار پیروی ، الگوگیری و دستیابی ؛ چرا که امروز در خـود غـرب بـر اثر دوری از معنویت و خدا، انحطاط اخلاقی و فساد و تباهی به نقطه اوج خـود رسـیـده ، کـانـون خـانـواده از هـم پـاشـیـده ، روابـط اجـتـمـاعـی از شـکل انسانی و اخلاقی خارج شده و همه ملاکهای ارزشی ، مادی و سود اقتصادی شده است و در نـتیجه سرخوردگی ، احساس پوچی ، اضطرابهای روحی روانی دامنگیر توده مردم و به ویژه نسل جوان آن دیار شده است !
اسـلام ، خـود بـه دلیـل بـرخـورداری از جـامـعـیـت و کـمـال مـطـلق ، تـوان بـرنـامـه ریزی همه جانبه برای زندگی مادی و معنوی و دنیوی و اخـروی را دارد و مـی تـواند ـ همچون گذشته ـ الگوی توسعه و تمدن نوینی را ارائه دهـد کـه هـم از جـامـعـیـت مـادی و مـعـنـوی بـرخـوردار بـاشـد و هـم بـه آن ابتذال فرهنگی و ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی تمدن ماشینی غرب دچار نشود.
در این اینجا ، توانمندی اسلام در این زمینه بررسی می گردد و در ابتدا مفهوم توسعه ارائه می گردد:

منبع:پژوهشکده تحقیقات اسلامی





نشانه های توسعه در اسلام (جمعه 86/12/10 ساعت 10:56 عصر)
فـرهـنـگ غـنـی ، جـامـع و کـامـل اسـلام ، عوامل و یا نشانه های توسعه را برشمرده و تـوسعه حقیقی را در پرتو تحقّق آنها دانسته است . در تاریخ اسلام ، هرگاه این نشانه هـا مـحـقـّق گـشـتـه ، جامعه از ثروت ، نشاط، رشد و تمدن عظیم برخوردار شده است . در ایـنـجـا بـه دلیـل مـحـدودیـت درس ، تـنـهـا بـه چـنـد عامل و نشانه مهم توسعه ، اشاره می کنیم .
1 ـ دعوت به تعقل
پـی تـر در درس عـقـل و دیـن ـ گـذشـت کـه اسـلام عـقـل را بـه عـنـوان روشـنـگـر راه زنـدگـی و هـدایـتـگـر بـه سـوی تـعـالی و کـمـال مـعـنـوی ـ هـمـتـای نـقـل ـ بـه رسـمـیـت شـنـاخـتـه و در صـدهـا آیه قرآن ، به تفکر، تـعقل و استدلال دعوت کرده است .
روایـات امـامـان مـعـصـوم (ع ) نـیـز، بـرتـریـن سـرمـایـه هـا و دارایـی هـای زندگی را عـقل و اندیشه رشد یافته در پرتو هدایتهای وحی آسمانی دانسته و در برابر، بزرگ تـریـن فـقـر و نـادانـی را حـمـاقـت و رشـد نیافتگی فکری و عقلی اعلام داشته اند.
اسلام به موازات عقلانی بودن خود، با خرافات ، سحر، فالگیری ، کاهنی و کارهای جـهـل آمـیـز دیـگـر نـیـز بـه شـدّت مـبـارزه کـرده اسـت .
2 ـ فراخوانی به آموختن علوم و فنون
قـرآن کـریـم عـلاوه بر تاءیید و تمجید از مطلق دانش و حکمت ، بـه بـرخـی از عـلوم و فـنـون مـخـتـلف نـیز تـصـریـح کـرده و آنـهـا را مـورد تاءیید قرار داده است . از جمله ، علم به اسرار آفرینش ، عـلم تـعـبـیـر خـواب ، عـلم تاریخ ، علم به آینده ، فـهـم زبـان حـیـوانـات ، فهم و درک در روایات نیز از علوم و فنون ستایش شده و دستور به فراگیری آنها داده شد. از جمله ، رسول اکرم (ص ) می فرماید:
اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَلَوْ بِالصّینِ.
علم و دانش را هر چند به رفتن به چین باشد بجویید.
در روایـت دیگری از آن حضرت آمده که : ((اگر می دانستید که در پرتو دانش طلبی و آموختن ، به چه سعادتهایی می رسید، به دنبال آن می رفتید، هر چند خون شما در این راه ریـخـتـه شـود و یـا مـسـتـلزم ایـن بـاشـد کـه بـه قـعـر دریـاهـا رفـتـه و اقـیـانـوسـها را درنوردید!))
مـفـهـوم عـلم در ایـن گـونـه احـادیـث ، عـمـومـیـّت داشـتـه و شـامـل هـر نوع علمی می شود که در سرنوشت انسان و بهبود وضع زندگی و توسعه و پـیـشـرفـت او تـاءثـیـر مـی گـذارد. .
امام جعفر صادق (ع ) نیز از علوم ، فنون و صنایعی سخن گفته که صلاح دنیای انسان بـه آنـهـا بـسـتـگـی دارد، مـانـنـد کـشاورزی ، درختکاری ، استخراج معادن ، دامپروری ، آب شناسی ، گیاه شناسی ، داروسازی ، کشتیرانی ، غواصی ، صید، صنعت ، علوم اقتصادی ،فـن نـگـارش ، حـسـابـداری ، بـازرگـانـی ، زرگـری ، چـرمـسـازی ، احـداث ساختمان ، بافندگی ، خیاطی ، افزارسازی .
آن حضرت پس از نام بردن این علوم و فنون ، ادامه می دهد: و جز اینها که شرح آن به طـول می انجامد و شمارش آن زیاد است ؛ علومی که صلاح و قوام زندگی دنیوی وابسته بـدانـهـاسـت و حـتـی اگـر از ایـنـهـا در راهـهـای تـبـاهـی نـیـز اسـتـفـاده شـود، در اصـل صـنـاعـت و فـراگـیـری آن اشـکـالی نـیست .
اسـاسـاً در اسـلام بـه نـظـام زنـدگـی اجـتـمـاعـی بـسـیـار اهـمـیـت داده شـد. بـه هـمـیـن دلیل فراگیری هر آنچه از علوم و فنون که مورد نیاز جامعه اسلامی است و نبود آن موجب نـیـازمـنـدی بـه بـیگانگان و غیر مسلمانان می شود و چرخه زندگی عمومی بازمی ایستد واجب است ،
3 ـ تشویق به روشهای تجربی
قـرآن کـریـم ((تـفـکر)) بشر را به سوی عرصه هایی عینی (طبیعت و تاریخ ) نیز سوق می دهد.
بـنـابـر روایاتی از امام علی (ع )، عقل با تجربه ها گسترش می یابد و در مـتـن تـجـربـه هـا همواره دانش تازه ، نو و بی سابقه ای می روید و عقل تجربی سودمند است و اساساً عقل عبارت است از حفظ تجربه ها.
4 ـ فرهنگ کار و تولید در اسلام
کار و کوشش در فرهنگ دینی ضرورتی اجتناب ناپذیر است ، به طـوری کـه هـمـه لحـظـات چراکه سرنوشت انـسـان در دسـت خـود اوسـت ؛ در رهـنـمـودهـای پـیـشـوایـان دیـنـی ، فـردی کـه برای تاءمین نیازهای زندگی خود و زن و فـرزنـدانـش کـار و تـلاش مـی کـنـد، پـاداش مـجاهدی را دارد که در راه خدا می جنگد. و در بـرابـر، کسی که در این راه از کار و کوشش دریغ ورزد، مورد لعن قرار می گیرد.

نـیـز در اسـلام ، از سـسـتـی ، تنبلی ، بیکاری ، کسلی به شدّت نهی شده و نقطه آغاز هـلاکـت و بـدبـخـتـی انـسـان اعـلام شـده اسـت ؛ تـا جـایی که پیشوایان معصوم دینی (ع )، ایمان راسـتـیـن را تـمـامـاً عـمـل و کـار (بـه مـعـنـای عـام آن و در راءس آن اعمال عبادی ) می دانند.

امام باقر(ع ) از رسول اکرم (ص ) روایت کرده که فرمود: ((عبادت هفتاد جزء است و امام علی (ع ) می فرماید: ((ننگ و نفرین ابدی بر کسی باد که آب و خاک در اختیار دارد ولی تـوان خود را برای بهره برداری به کار نمی گیرد و در فقر و تنگدستی به سر می برد!))
امـام صادق (ع ) می فرماید: ((گنجهای الهی در زمین نهفته است و هیچ کاری نزد خداوند محبوب تر از زراعت و کشاورزی (و تولید محصولات زراعتی ) نیست . تمام پیامبران خدا(ع ) کـشـاورز بـوده انـد، جـز ادریـس (ع ) کـه کـارش دوزنـدگـی بـود.))
خـلاصـه ، در تـفـکر اسلام ناب ، توسعه و رشد در گرو کار و کوشش ، خدمت رسانی بـه مـردم ، تـولیـد کـشاورزی ، صنعتی و مانند آن است .
5 ـ تشویق به کسب مال و ثروت و نکوهش فقر
قـرآن کریم مال و ثروت و دارایی را یک نعمت بزرگ الهی دانسته ، از آن با عنوان ((زینت زندگی )) و با ارزش ، یاد می کند. امّا مال و ثروت باید در خدمت همه مردمان و مصالح عموم و سود جامعه و به ویژه کـمـک بـه تـهـیـدسـتان قرار گیرد، نـه این که وسیله بغی ، تکاثر، بـخـل ، تـضـیـیع حقوق ، تکبر، غفلت ، فساد و طغیان باشد.
در بـرابـر، از فـقـر و نـاداری در اسـلام بـه شـدّت نکوهش شده است . امام علی (ع ) می فـرمـاید: ((اَلْفَقْرُ اءَلْمَوْتُ الاَْکْبَرُ))؛ فقر، بزرگ ترین مرگ است . در همین روایت کمی عائله و نانخور، یکی از دو توانگری دانسته شد، که آن نیمی از زندگی راحت و آسایش خاطر است .
6 ـ مشارکت عمومی و تعاون
دیـن اسلام برای ، مشارکت عمومی و تعاون و همکاری توده های مردم در جامعه و ارائه خـدمـات عـمـومـی و سـهـیـم بـودن در ایـن امـر بـه عـنـوان یـکـی از عـوامل مهم توسعه ، اهمیت به فکر خود بودن و همه چیز را برای خود خواستن ، به شدت مـنـع و نـفـی نـمـوده است . چـرا کـه مسلمان واقعی کسی است که به فرموده پیامبر اکرم (ص ) پیوسته درصـدد گـره گـشـایـی و رفـع مـشـکـلات جـامـعـه اسـلامـی و مـسـلمـانـان بـاشـد.
نیز فرمود: ((جامعه مادامی که مردم آن مددکار یکدیگرند در مسیر سالم و رشد و تعالی در حـرکـت اسـت ،و آن گـاه کـه از یـاری یـکـدیـگـر خـودداری کنند روند رشد جامعه کُند و دگـرگـون مـی شـود و گـروهـی بـر گروه دیگر سلطه یافته و سامان امور ناممکن می شود.))
7 ـ دعوت به نوآوری و نکوهش از جمود و ایستایی
در اسلام بر رشد و توسعه ، نوآوری توصیه شده و در برابر، جمود، ایستایی و یکنواختی به شدت مورد مذمت قرار گرفته است .
بـه عـنـوان نـمونه ، امام جعفر صادق (ع )، فرمود: کسی که دو روز زندگی اش یکسان بـاشـد، در زنـدگـی مـغـبون است و سپس فرمود: کسی که امروزش از دیروز بهتر باشد شـایـسـتـه اسـت کـه مـورد غـبـطـه دیگران واقع شود و کسی که امروزش از دیروز بدتر باشد، مورد لعن الهی و محروم از فضل و رحمت او قرار می گیرد و کسی که در راه نقص و انـحـطاط مادی و معنوی گام برمی دارد و به فکر رشد، تعالی و پیشرفت مادی و معنوی خـود (و جـامـعـه ) نـیـسـت ، مـرگ برای او از زندگی بهتر است !

منبع:پژوهشکده تحقیقات اسلامی





صفات کشور توسعه نیافته (جمعه 86/12/10 ساعت 10:56 عصر)
مجموعه صفاتی را که باعث می‌شود کشوری توسعه نیافته قلمداد شود می‌توان به صورت زیر برشمرد :

   1- درآمد سرانه پائین: نوعاً کشورهای در حال توسعه ازسطح پایین درآمد سرانه رنج می‌برند.

   2- کمبود انباشت سرمایه: درآمد سرانه پائین باعث می‌شود تا بخش اصلی درآمد صرف مخارج مصرفی ‌شود و پس انداز در مقیاس ناچیزی شکل بگیرد. ضعف پس انداز موجب می‌گردد تا سرمایه گذاری از مقدار مورد نیاز برای خروج از توسعه نیافتگی فاصله بگیرد و این وضعیت، کشورهای در حال توسعه را در تله فقر گرفتار می سازد. از سوی دیگر در سطوح پائین درآمد سرانه و پس انداز، تقاضای بسیار محدودی برای واسطه‌گری مالی به وجود می‌آید و لذا نهادهای مالی مانند بانکها، موسسات بیمه، شرکتهای سرمایه گذاری و ... براساس انگیزه های صحیح اقتصادی شکل نمی گیرند. از آنجا که یکی از کارکردهای مهم موسسات مالی اعمال نظارت و کنترل بر پروژه های سرمایه گذاری و در نتیجه اثر گذاری مثبت بر کیفیت سرمایه گذاری است، ضعف کارکرد نهادهای مالی موجب می‌گردد تا سرمایه گذاری محدود انجام شده نیز عمدتاً تحت تاثیر تصمیمات غیر اقتصادی به پروژه هایی با بازده پایین اختصاص پیدا کند.

   3- عدم شکل‌گیری تقاضای مکفی: یکی از عوامل مهم تاریخی پایداری فقر در کشورهای در حال توسعه، شکل نگرفتن تقاضای مکفی به دلیل سطح پایین درآمد سرانه در این کشورها است. در سطوح پایین درآمد سرانه، تقاضای مصرفی محدود به خوراک و پوشاک و سرپناه است و در نتیجه مقیاس اقتصادی در طیف وسیعی از کالاهای صنعتی به ویژه کالاهای مصرفی بادوام که به دلیل کشش درآمدی تقاضای بیش از یک، از مولفه‌های اصلی توسعه صنعتی محسوب می‌شوند، شکل نمی‌گیرد. عدم شکل گیری تقاضای مکفی نه تنها کمیت تقاضا را در بر می‌گیرد، بلکه کیفیت آن را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. به طور طبیعی در سطوح پایین درآمد سرانه، تقاضا برای کالاهای با کیفیت مطلوب پایین است.

باقی مانده متن در ادامه مطلب





<      1   2      
لیست کل یادداشت های این وبلاگ ?
 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 6 بازدید
    بازدید دیروز: 4
    کل بازدیدها: 24905 بازدید
  • درباره من
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •